یکی از بنیان های اساسی توسعه در هر جامعه ای آموزش بوده و این مسئله یکی از اصلی ترین عوامل تفاوت کشورهای توسعه یافته و عقب مانده و در حال توسعه می باشد .
آموزش نیروی انسانی که در کشور ما با پرورش فکری و اعتقادی نسل های مختلف نیز ممزوج بوده و دارای اهمیت می باشد علاوه بر توجه به اسناد بالادستی و سیاست های کلان کشور نیازمند مدیریتی قوی و چابک می باشد که متاسفانه در استان مازندران علی رغم اینکه باید به مرور سال ها و انتقال تجربیات بهبود می یافت تنزلی فاحش را شاهد است.
وقتی عینک سیاسی را از چشم برداشته و به ۲۰ سال مدیریت آموزش و پروش در استان مازندران نگاه می کنیم به چهره هایی از ۲ جریان اصلی سیاسی کشور بر می خوریم که هر یک دارای وزن و جایگاه ویژه ای در بین فرهیختگان استان برخوردارند و هرچه جلوتر می رویم شاهد عدم اقبال چهره های مبرز و علمی استان جهت جلوس بر صندلی مدیر کلی آموزش و پرورش استان هستیم و البته این عدم تمایل حتما دلایل متعددی از جمله لابی های سیاسی و فضای جریانی در آموزش و پرورش دارد که در این وجیزه محل پردازش آن نمی باشد و تنها به اختصار بیان شده است.
یقینا ماحصل مدیریت و تربیت مدیران دولت های یازدهم و دوازدهم در اداره کل آموزش و پرورش استان خود را در سال های آتی نشان خواهد داد که برای هر نوع اصلاحی دیر و هزینه زا خواهد بود .
مازندران از افرادی نظیر احمدی فولادی که به عنوان یکی از تیوریسن های جریان اصلاحات استان شناخته می شود و یا فیاضی که اگر دولت متمایل به اصلاحات نبود در اندازه های وزارت آموزش و پرورش خود را نشان داده و در زمانی که نمایندگی مردم نور و محمود آباد را برعهده داشته در قد و قواره های نماینده ای در طراز ملی مطرح بوده است به وضعیت متزلزل امروز رسیده که کافیست به مدیران این اداره کل از ۷ سال گذشته تا به امروز و سوابق و کارنامه آن ها مراجعه شود تا صحت این قیاس عیان گردد.
به هر تقدیر استان مازندران ظاهرا با وضعیتی که در بدنه آموزشی استان شاهد است تا سال ها شاهد مدیرانی در طراز امثال فیاضی نخواهد بود و تنها می شود به حال این موضوع غصه خورد و امیدوار بود نوباوگان و جوانان مازنی با استعداد ذاتی خود به جایی رسیده و مایه حرکت به سوی پیشرفت استان شوند؛ شرایط مدیریتی امروز تغییر در نوع نگرش و مدیریت فضای آموزشی را بعید نشان می دهد و تنها باید با امید به آینده منتظر ماند
ثبت دیدگاه